من ، تنها و خسته

ساخت وبلاگ
گر رفت زکوی ما غمش آمده استگر غمش برفت پس چه کس آمده است ؟گر هست زبانی و ملالی و آواز دهلگر هست ، چرا شنیدن از دور خوش است ؟گر کوی تو وُ کوی من وُ کوه یکیستگر هست چرا کوی من از عشق تهیست ؟گر می یکی وُ صبو وُ پیمانه یکیسیتگر هست چرا عاقل و دیوانه یکیست ؟گر عشق یکی ، خدا وُ جان نیز یکیگر هست چرا عشق وُ خدا وُ جان در بند یکیست ؟گیرم که دگر ، گر از جهان برگیرمآخر تو بگو راز سخن ها در چیست ؟ + نوشته شده در شنبه ۱۴۰۲/۱۰/۳۰ ساعت 20:52 توسط « سعید »  |  من ، تنها و خسته ...ادامه مطلب
ما را در سایت من ، تنها و خسته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : emanoff8 بازدید : 22 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1402 ساعت: 2:54

تبر بر دوش دارد ولیمــرا از ریشه میخواهدو مـن در تکاپوی تلاش برای بقاءتنم رفت اما جـــانم در قلب دانه ای خفته میان خــــــاکروزی جوانـه خواهم زدتــو تبردار و مـن چون درختولی تـــــو تبرت را زمین بگذارتا نگویند عشق مــُــرد ‍‍!! + نوشته شده در دوشنبه ۱۴۰۲/۰۸/۲۹ ساعت 23:26 توسط « سعید »  |  من ، تنها و خسته ...ادامه مطلب
ما را در سایت من ، تنها و خسته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : emanoff8 بازدید : 16 تاريخ : چهارشنبه 8 آذر 1402 ساعت: 12:58

وقتی سکوت هست دردت هزار بارآنگه که داد و فغان سر دهی فزون تر استمیخواهم از تو بکویم از تو بشنوم اما کجا شود اغنا زخم سلیب و خارمی خانه و مطرب برای دهرحکم دواگلی ست برای جهیم و نارمن مست میشوم از رد ناخنتبر گردن و پشت تنم شبیه یتیم هاگوشم مدام زوزه می کشد در پیکرمانگار که در غمار باخته خود را به هر دمتعاشق که خسته شود عشق را چه سودوقتی که عشق نیست همگی دیو یا ددند + نوشته شده در سه شنبه ۱۴۰۲/۰۷/۲۵ ساعت 11:29 توسط « سعید »  |  من ، تنها و خسته ...ادامه مطلب
ما را در سایت من ، تنها و خسته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : emanoff8 بازدید : 24 تاريخ : شنبه 6 آبان 1402 ساعت: 4:36

نوشته بود از تو می نویسم ،از تو میخوانم ، از تو میگویماما نمیدانست که منگوشهایم از او ، شنیدن میخواهندچشمانم از او دیدنو دستانم از او نوازش !باور نخواهی کرد اگر بکویملبهایم قفط از او بوسه میخواهندو چقدر به بودنش محتاجند !باور کن بدنم فقط ، از او آغوش میخواهد و بساز من نوشتن و خواندن و گفتن و یاد کردنهیچ دردی دوا نخواهد کرد + نوشته شده در یکشنبه ۱۴۰۲/۰۷/۰۲ ساعت 11:55 توسط « سعید »  |  من ، تنها و خسته ...ادامه مطلب
ما را در سایت من ، تنها و خسته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : emanoff8 بازدید : 29 تاريخ : سه شنبه 4 مهر 1402 ساعت: 14:41

بخون و لطفا جواب بده ! یه عدد چهار رقمی تاریخ تولدت ! مثل خودم انگلیسی !! من ، تنها و خسته ...
ما را در سایت من ، تنها و خسته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : emanoff8 بازدید : 71 تاريخ : دوشنبه 3 بهمن 1401 ساعت: 3:23

یاد کردم زتو و یاد ِ نبودن هایتفکر کردم به بلندای خیال ِ پوچمپر کشیدم تا توتا تمنای دلم پیش ِنگاه ِ خامتیادم آمد که دگر نیست به سر ، نام و نشانی از تورفته انگار زدیده ، نقش ِ آن رخسارتبا خود اندیشیدم ، بنگارم نقشینقشی از چشم و ابرو و لب ِ دلدارمباز اشکم لغزید ، قفس ِ تنگ ِ دلم باز گسستپر کشیدم در آسمان ِ خیالپر و بالی الکی !فام دادم به جهانبه جهانی الکی !وَه چه مسرورم از این خاموشی !و چه یاد آوری زیبایی :( از دل برود هر آنکه از دیده رود )بَه ، چه نقاشی ِ زیبایی شدنقش ِ آزادی دل !دل ِ آزاد و رها ولی از جرح و جراحت لبریز !میچکد اشک ِ شوق یا زدرد دل ِ خون می بارد ؟ + نوشته شده در سه شنبه ۱۴۰۱/۰۸/۱۷ ساعت 8:16 توسط « سعید »  |  من ، تنها و خسته ...ادامه مطلب
ما را در سایت من ، تنها و خسته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : emanoff8 بازدید : 74 تاريخ : دوشنبه 3 بهمن 1401 ساعت: 3:23


این جا دلی شکسته و جانی خسته است

آرام قدم بردار ، نکند صدایش یاد آوری کند

رفتن معشوق را

که  باز خون میکند دل را

و آتش زیر خاکستر را روشن ،

و زیر پا نگذاری تکه های دل را

که درد را بیدار می کند

من ، تنها و خسته ...
ما را در سایت من ، تنها و خسته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : emanoff8 بازدید : 71 تاريخ : يکشنبه 17 مهر 1401 ساعت: 8:06

میگفت که تا ابد کنار تو خواهم بود ،با عشق تو در کنار تو خواهم بود ،حتی اگر از نفس بیافتد جانم ،تا لحظه ی آخرم کنار تو خواهم بود ،چندیست که رفته و رفته زیادش قولش ،گویی که نگفته تا ابد کنار تو خواهم بود ،رفت و دلم از رفتن او سخت گرفت ،رفتن از کی شده در کنار تو خواهم بود ؟- - - - - -   -_-   - - - - - -دیگه احساساتم داره میمیره ، خیلی وقته حتی یه جمله هم ننوشتم تا الان ! + نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۹/۱۱/۰۱ ساعت 5:19 توسط « سعید »  |  من ، تنها و خسته ...ادامه مطلب
ما را در سایت من ، تنها و خسته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : emanoff8 بازدید : 101 تاريخ : پنجشنبه 8 ارديبهشت 1401 ساعت: 7:42

غروب که می شود ،باران که می بارد ،خورشید که رخ می گیرد ،ناگهان سکوت می کنم ،غم ِ نبودنت به گونه می افتد ! + نوشته شده در شنبه ۱۳۹۹/۰۹/۰۱ ساعت 5:52 توسط « سعید »  |  من ، تنها و خسته ...ادامه مطلب
ما را در سایت من ، تنها و خسته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : emanoff8 بازدید : 380 تاريخ : شنبه 13 دی 1399 ساعت: 18:10

عشق آمد ،زدلم باران رفت ،عشق ماند ، او اما رفت ،عشق ِ مانده به گلو بغض نشاند ،بر سرم شراره و داغ نشاند ،رفت او ،عشق ِ مانده در دلم آتش شد ،در سرم آذر شد ،در چشمانم شد باران ،وزنگاهم سر خورد ،اشک شد من ، تنها و خسته ...ادامه مطلب
ما را در سایت من ، تنها و خسته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : emanoff8 بازدید : 124 تاريخ : شنبه 13 دی 1399 ساعت: 18:10