نوشته بود از تو می نویسم ،از تو میخوانم ، از تو میگویماما نمیدانست که منگوشهایم از او ، شنیدن میخواهندچشمانم از او دیدنو دستانم از او نوازش !باور نخواهی کرد اگر بکویملبهایم قفط از او بوسه میخواهندو چقدر به بودنش محتاجند !باور کن بدنم فقط ، از او آغوش میخواهد و بساز من نوشتن و خواندن و گفتن و یاد کردنهیچ دردی دوا نخواهد کرد + نوشته شده در یکشنبه ۱۴۰۲/۰۷/۰۲ ساعت 11:55 توسط « سعید » | بخوانید, ...ادامه مطلب
این جا دلی شکسته و جانی خسته است آرام قدم بردار ، نکند صدایش یاد آوری کندرفتن معشوق راکه باز خون میکند دل را و آتش زیر خاکستر را روشن ، و زیر پا نگذاری تکه های دل را که درد را بیدار می کند بخوانید, ...ادامه مطلب
هیچ بودنی همیشگی نیست و هیچ رفتنی فراموش شدنی ! فقط خودمان را عذاب میدهیم تحمل میکنیم و خستگی هامان را پنهان ! در نهایت آن چیزهایی که خلاف باشند در افکارمان را نادیده میگیریم و اکثر اوقات از کپک چیزی کم نداریم ! کاش واقعیت ها را بفهمیم ! ,نفهمیدن,نفهمیدی دوست دارم,نفهمیدن عشق,نفهمیدی راز چشات,فهمیدن به انگلیسی,نفهمی بد دردیست,نفهمید دوستش دارم,نفهمیدی امید نا امیدی,نفهمیدن طعم غذا,نفهمیدی دوستت دارم ...ادامه مطلب