من ، تنها و خسته

متن مرتبط با «در این بی آرزویی آرزوهاست» در سایت من ، تنها و خسته نوشته شده است

بی عشق

  • وقتی سکوت هست دردت هزار بارآنگه که داد و فغان سر دهی فزون تر استمیخواهم از تو بکویم از تو بشنوم اما کجا شود اغنا زخم سلیب و خارمی خانه و مطرب برای دهرحکم دواگلی ست برای جهیم و نارمن مست میشوم از رد ناخنتبر گردن و پشت تنم شبیه یتیم هاگوشم مدام زوزه می کشد در پیکرمانگار که در غمار باخته خود را به هر دمتعاشق که خسته شود عشق را چه سودوقتی که عشق نیست همگی دیو یا ددند + نوشته شده در سه شنبه ۱۴۰۲/۰۷/۲۵ ساعت 11:29 توسط « سعید »  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • دوای درد

  • نوشته بود از تو می نویسم ،از تو میخوانم ، از تو میگویماما نمیدانست که منگوشهایم از او ، شنیدن میخواهندچشمانم از او دیدنو دستانم از او نوازش !باور نخواهی کرد اگر بکویملبهایم قفط از او بوسه میخواهندو چقدر به بودنش محتاجند !باور کن بدنم فقط ، از او آغوش میخواهد و بساز من نوشتن و خواندن و گفتن و یاد کردنهیچ دردی دوا نخواهد کرد + نوشته شده در یکشنبه ۱۴۰۲/۰۷/۰۲ ساعت 11:55 توسط « سعید »  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • حس درد آلود

  • این جا دلی شکسته و جانی خسته است آرام قدم بردار ، نکند صدایش یاد آوری کندرفتن معشوق راکه  باز خون میکند دل را و آتش زیر خاکستر را روشن ، و زیر پا نگذاری تکه های دل را که درد را بیدار می کند بخوانید, ...ادامه مطلب

  • در خواب

  • خواب ِ او بود که شب ها بیقرارم میکرد ،فکر هایش روز را زهر به کامم میکرد ،تا که دیشب در خوابم ،آمد و رفت و دوباره آمد !طعم بوسه در خواب ،لذت ِ دیدن لبخندش ،وای از چشمانش ،و چه شوقی داشتم ،لحظه ی لمس , ...ادامه مطلب

  • دوربین مخفی

  • سعید در موردت گفته بود که ناشناس میای و سر میزنی اما فکر نمیکردم دیگه اینقدر سحر خیز هم باشی چیکار کردی که تا پست میذارم بدو بدو میای و میبینی ؟ از کجا میفهمی ؟؟ چقدر خوبه فکرکنی که یه نفر برات مینویسه اما متاسفم که سعید نیست و کسی برای تو چیزی نمینویسه خدا شفات بده ..... 66.249.79.184 این وبلاگ مجهز به دوربین مخفی میباشد برچسب‌ها: تنهایی, غم, عشق, نبودنت, دوستت دارم + نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۵/۱۰/۱۲ساعت 3:25  توسط « تنها »  |  ,دوربین,مخفی ...ادامه مطلب

  • بی آرزویی

  • بی تو دلتنگم ،   چشمانم سوز دارد ،   حال کودکی را دارم   که در حمام ،   کف صابون چشمانش را آزرده !   تنهایی است دیگر   گاهی ، میخورد جانت را   اشک هم سوغاتش   و چه درد آورست ،   نداشتن آرزو      ,بی آرزویی,آزادی در بی آرزویی است,در این بی آرزویی آرزوهاست ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها