وقتی سکوت هست دردت هزار بار
آنگه که داد و فغان سر دهی فزون تر است
میخواهم از تو بکویم از تو بشنوم
اما کجا شود اغنا زخم سلیب و خار
می خانه و مطرب برای دهر
حکم دواگلی ست برای جهیم و نار
من مست میشوم از رد ناخنت
بر گردن و پشت تنم شبیه یتیم ها
گوشم مدام زوزه می کشد در پیکرم
انگار که در غمار باخته خود را به هر دمت
عاشق که خسته شود عشق را چه سود
وقتی که عشق نیست همگی دیو یا ددند
برچسب : نویسنده : emanoff8 بازدید : 31