مست گشتم نی زباده وز سبو و جام می
مست گشتم نی زساغر وزدف و تنبور و نی
مست گشتم نی زپیکر وزجمال حور و زی
مست گشتم نی زاغیار و حبیب ملک جی
مست گشتم مست آفاق و گل و پروانه ها
مست گشتم مست لا یعقل زرقص لاله ها
مست گشتم مست پرواز اقاقی ، بوی یاس و رازقی
مست گشتم مست زنبوری که دل داده به شهد رازقی
مست گشتم مست امواج نسیمی بر درخت
مست گشتم مست زیبایی سیبی بر درخت
مست گشتم از هبوتی در میان جسم و تن
مست گشتم مست بودن وز نهاد این خوتن
مست گشتم مست او ، مست هوالهو ، باز او
مست سودن بر شمیمش ، بهر فامش ، باز او
هر چه طوماری نگارم یا که نثری با غزل بر پا کنم
کی توانم بهر عبرت بر سعیدی سر حق افشا کنم
برچسب : نویسنده : emanoff8 بازدید : 34